تاریخ ایران

تاریخ ساسانیان در ایران باستان (224 پیش از میلاد – 642 میلادی)

نقشه ایران در تاریخ ساسانیان

با مطالعه تاریخ ساسانیان در می یابیم که ظهور این قدرت جدید در ایران باستان، واکنشی به سیستم حکومتی غیرمتمرکز پیشین بود که پارت ها بنا نهاده بودند. تاریخ ساسانیان با اردشیر پاپکان، فرمانروای پارس، در مرکز ایران، آغاز شد. وی بر این باور بود که قطعاً با متمرکز کردن باید مردم را متحد کرد.

آغاز تاریخ ساسانیان

برخلاف هخامنشیان که سیاست تسامح را اجرا کردند تا دیدگاه خود برای یک ایران متمرکز را تحقق ببخشند، اردشیر تفکر یک مذهب دولتی (دین زرتشتی) را در ذهن داشت و می خواست آن را با سیاست در یک فرد، یعنی شاه، تلفیق کند. نتیجه این امر، بنا نهادن یک امپراتوری ظالمانه دینی بود که با شرایط جهانی آن زمان مطابقت نداشت. این سلسله برای بزرگداشت ساسان، جد اردشیر، ساسانیان، نام گرفت. ساسان موبدی در شهر استخر، شهری مشهور در مرکز ایران، نزدیک به تخت جمشید بود.

اردشیر بعد از آن که آخرین پادشاه پارت، اردوان پنجم (ارتابانوس)، را شکست داد، باید با حاکمان متعددی می جنگید. همین امر او را مدتی طولانی درگیر جنگ کرد. او نتوانست همه قلمروهای پارت ها را تسخیر کند اما برای تغییر شکل نظام حکومتی پارت ها به یک نظام جدید که با نام ساسانیان شناخته می شد، برنامه ریزی کرد.

جنگ های مداوم در دوران ساسانیان

تاریخ ساسانیان شاهد چندین جنگ متوالی میان ایران و روم بود. به علاوه، ایران باید از خود در برابر تهدیدات افتالیت ها (هون های سفید) در مرزهای شرقی دفاع می کرد. در سال های پایانی دوران ساسانیان، قبایل عرب در غرب ایران و سرزمین هایی که در جنوب خلیج فارس قرار داشتند نیز به تهدیدی جدی برای امپراتوری ساسانیان تبدیل شدند.

در آن زمان، معاهداتی میان ایران و روم بسته شد که به نوعی برای مدتی شرایط آتش بس میان این دو کشور برقرار کرد. این دوران های صلح اغلب با نقض یکی از طرفین به پایان می رسید. در نتیجه، جنگ دوباره شروع می شد.

امپراتوری های ایران و روم دو قدرت جهانی بزرگ آن دوران بودند. چنین جنگ هایی ظاهراً به دلایل مذهبی و در پی تغییر مذهب ارمنستان به مسیحیت، دین امپراتوری روم، اتفاق می افتاد. در واقع، نبود سیاست مسامحه از یک سو و حمایت رومی ها از ارامنه از سوی دیگر علت های واقعی چنین جنگ هایی بود. علاوه بر این، ارمنستان با آن که مدتی طولانی بخشی از ایران باستان بود، تمایل بیشتری به رومی ها نسبت به ایرانی ها نشان می داد.

ساسانیان همچنین مستقیماً با ارامنه جنگیدند و آن ها را تحت فشارهای گوناگونی قرار دادند. گاهی اقدامات سرسختانه علیه ارامنه اعمال می کردند مانند مالیات های سنگین، مصادره اموال کلیسا و بستن آن ها. در بعضی مواقع دیگر، زمانی که پادشاهان ساسانی مسیحیت را تحمل می کردند، ارمنی ها فراتر می رفتند و آتشکده ها را تهدید می کردند. بعد از آن که ارامنه با کلیسای روم به توافق نرسیدند، هیچ تمایل و علاقه ای به آن ها نشان ندادند و هیچ حمایتی نیز از سوی آن ها دریافت نکردند. در نتیجه، روم دیگر به بهانه حمایت از آن ها به ایران حمله نکرد.

افتالیت ها در دوران ساسانیان حملات خود را شدت بخشیدند. در بسیاری از موارد، شاهان مختلف ایران مجبور بودند که با آن ها بجنگند، اما بهرام گور موفق شد تا شکست سختی به آن ها وارد آورد. در طول تاریخ ساسانیان، آن ها به قدری به سمت غرب نفوذ کرده بود که حتی امپراتوری بیزانس نیز مجبور به مقاومت در برابر آن ها شده بود.

قبایل عرب نیز شاهد ناآرامی ها و اعتراضات نسبت به حکومت مرکزی بودند. شاپور دوم نیز سرکوب خود را علیه آن ها شدیدتر کرد. او اعراب را کشت، چاه ها و چشمه های آن ها را خشک کرد و افرادی را از میان آن ها زندانی کرد. سپس با به بردگی گرفتن آن ها، تحقیرشان نمود و شانه های زندانیان را سوراخ می کرد تا درس عبرتی برای سایرین شوند. به همین دلیل، او به عنوان پادشاهی خشن، شاپور ذوالاکتاف، مشهور بود.

نظام اداری ساسانیان

ساسانیان جامعه ایران را به دسته های مختلفی تقسیم کرده بودند: روحانیون، نظامیان، مدیران و همچنین کشاورزان و صنعت گران. نجیب زادگان در میان سه دسته اول قرار داشتند. آن ها در قسمت های مختلف ایران، منصب های بالایی در اختیار داشتند و در بسیاری از موارد، این منصب ها را به ارث می گذاشتند. اگر چه این نظام از نظام اداری پارت ها باقی مانده بود، اما اتحاد و تمرکززدایی قدرت موجود تا حدی آن را قابل تحمل کرده بود. انتصاب برخی از منصب های مهم در حوزه قدرت پادشاهان بود، مانند وزیر اعظم و فرمانده کل ارتش.

جامعه ایرانی بر اساس سه ستون اصلی بنا شده بود:

  • سلطنت فردی
  •  • قدرت نجیب زادگان
  •  • تسلط موبدان زرتشتی

گاهی، سلطنت فردی قدرتمندتر از دو عنصر دیگر بود. گاهی نیز نجیب زادگان و موبدان سلطنت فردی را تحت تاثیر فردی یا جمعی خود قرار می دادند. هر زمان که سلطنت فردی تحت سلطه دو عنصر دیگر در می آمد، شاه نمی توانست قدرت خود را آن طور که می خواست اعمال کند. هر گاه این موضوع مدت زیادی طول می کشید، باعث نارضایتی های بسیار مردم می شد.

بعد از آنکه خسرو انوشیروان بر تخت پادشاهی ساسانیان نشست، جامعه ایران به سوی دسته ای از اصلاحات اجتماعی رفت. او قوانین جدیدی در رابطه با مالیات، سلسله مراتب اداری و خدمات نظامی وضع کرد. وی برای رفع بعضی از هرج و مرج ها، در قانون مالکیت، ارث و ازدواج برنامه ریزی کرد. در نتیجه، طبقه متوسط جدیدی شکل گرفت که “دهقان” نامیده می شدند. برتری اجتماعی آن ها به مرور با سقوط نظام فئودال به پایان رسید. در نتیجه، دولت مرکزی قدرت بیشتری به دست آورد و توانست جلوی تاثیر خانواده های بزرگان را بگیرد که قدرت پادشاهی را تهدید می کردند.

قدرت و تخصص زندانیان رومی که در جنگ زندانی شده بودند برای ساخت شهرها، جاده ها و پل ها استفاده شد. این کار هرگز در سیاست های کار پیش از دوره ساسانیان وجود نداشت. تقریباً 800 سال پیش از ساسانیان، هخامنشیان باشکوه ترین مجموعه کاخ ها در جهان باستان، تخت جمشید، را بر اساس سیستم پرداخت پول در برابر کار ساخته بودند. البته تاثیر فرهنگ رومی و نظام اداری را نباید نادیده گرفت.

دستاوردهای ساسانیان

در طول تاریخ ساسانیان، پادشاهان این دوره یک نظام اداری به نام “دیوان” را اعمال کرده بود که بعدها با فروپاشی امپراتوری ساسانیان، متجاوزان عرب قرن ها از آن برای ثبت و مدیریت غنایم جنگی شان استفاده کردند. ایرانی ها تلاش کردند تا جلوی پیشروی افتالیت ها را به داخل ایران و به سمت غرب به حد زیادی بگیرند. چندین شهر مهم مانند بیشاپور و نیشابور بنا شدند. دانشگاه گندی شاپور در جنوب ایران در نزدیکی شوشتر تاسیس شد که در آن پزشکی یونانی و هندی آموزش داده می شد.

فلسفه و خرد در میان دیگر رشته های مطالعاتی مورد توجه بیشتری قرار می گرفت. دانشمندان غیر ایرانی برای تحصیل و اقامت به ایرانی آمدند. برخی به ایران پناهنده شدند. ترجمه هایی انجام شد تا دانش بیشتری وارد ایران شود. ایرانی ها در صنایع دستی ظریف، موسیقی و معماری پیشرفت های چشمگیری داشتند. برخی صنایع دستی ایرانیان مانند شیشه جات حتی به کشورهای بسیار دور مانند ژاپن صادر می شد.

هرچند که جهان نجیب زادگان با حمله اعراب به سرزمین های ایران از بین رفت، اما هویت ایرانی در زبان، سنت و تاریخ آن باقی ماند. ایرانی ها به مقاومت در برابر اشغالگران جدید ادامه دادند و آن چه را که متعلق به خودشان بود را حفظ کردند – اگرچه ایران به مدت دو قرن در آشفتگی به سر می برد. هویت ایرانی فقط متعلق به ساسانیان نبود بلکه به تمامی ایرانیان تعلق داشت و آن ها با تحمل همه سرکوب ها و پشتکار فراوان تلاش می کردند تا این هویت را حفظ کنند.

ظهور مانی و مزدک

تاریخ ساسانیان شاهد پیشرفت های اجتماعی مختلفی بود. یکی از نمونه های آن پیامبر مشهور ایرانی، مانی، است که دین جدید خود را در حدود سال 243 میلادی معرفی کرد. او در خطاطی و نقاشی متخصص بود. او کتابی به نام “ارژنگ” نوشت تا مردم را متقاعد کند که به دین او اعتقاد پیدا کنند.

مزدک نیز یکی از اصلاح گران ایرانی بود که پیروان او خشم خود را نسبت به حاکمان زمان خود ابراز کردند و خواستار عدالت اجتماعی بیشتری بودند. در سال 529 میلادی، مزدک و پیروان او کشته شدند. تاثیر آن ها بر جامعه ایرانی دوران ساسانی را نمی توان به راحتی نادیده گرفت.

سقوط ساسانیان

یزدگرد سوم با حملات جدید قبایل عرب مواجه شد. البته، این بار انگیزه اعراب با دفعات قبلی متفاوت بود. این بار آن ها تصمیم گرفته بودند تا دین جدید خود، اسلام، را در سراسر جهان گسترش دهند. اعراب 25 سال پیش از این حمله با اسلام آشنا شده بودند.

پیامبر اسلام، خسرو پرویز، پادشاه ساسانیان، را به دین جدید خود دعوت کرد. او دعوت پیامبر اسلام را با غرور و عصبانیت رد کرد. ایرانی ها، اعراب و عزم قوی آن ها را دست کم گرفتند. علاوه بر این، دعوت آن ها تبدیل به تهدید شد. این تهدید دو قدرت برتر آن زمانی یعنی ایرانی ها و رومی ها را هدف قرار داده بود.

ارتش ایران ماه ها با اعراب مذاکره کرد اما نتوانستند به صلح برسند. در نهایت، میان ایرانیان و اعراب جنگ در گرفت. اعراب موفق شدند بعد از اندک پیروزی هایی در چند نبرد، به ایران حمله کنند. فرمانده کل ارتش ایران در قادسیه در سال 637 میلادی کشته شد. یزدگرد سوم فرار کرد اما در نزدیکی مرو توسط آسیابان کشته شد. بلافاصله، اعراب شروع به غارت غنائم کردند. آن ها در راه نفوذ به خاک ایران با موانع چندان قدرتمندی مواجه نشدند. در حملات بعدی، توانستند در سال 642 میلادی ضربه نهایی خود را به جسم ضعیف امپراتوری ساسانی وارد آورند و فصل جدیدی را در تاریخ ایران بگشایند: ایران پس از اسلام.

علت های سقوط ساسانیان

سقوط امپراتوری 400 ساله ساسانیان تویط قدرت دینی جدید بسیار تعجب برانگیز و فراتر از انتظار بود. تاریخ ساسانیان با سقوط امپراتوری آنها به وقوع پیوست. یک قرن پیش از آن که این اتفاق بیفتد، مقدمات آن مهیا شده بود. علت های مختلفی برای به پایان رسیدن تاریخ ساسانیان وجود داشت و کارشناسان نظرات متفاوتی در این رابطه دارند. برخی از این علت ها عبارتند از:

  • امپراتوری ایران مدام در حال جنگ با امپراتوری بیزانس بود،
  •  منابع مادّی و انسانی و همچنین امید به دلیل این جنگ های مداوم از بین رفته بود، جنبش مزدک و سرکوب آن جامعه ایرانی را نسبت به بزرگان و موبدان انتقام جو بدبین کرده بود،
  •  محصولات کشاورزی و داد و ستدهای تجاری به دلیل نبود امنیت کاهش پیدا کرده بود،
  •  گسترش سکونتگاه های شهری به مرور زندگی را برای طبقه متوسط اجتماعی یعنی دهقانان سخت کرده بود،
  •  روستاییان و صنعت گران باید به جای قرار داشتن در خط تولید در خدمت ارتش می بودند،
  •  تبعیض طبقانی مانع از رشد استعدادها در نوآوری ها می شد،
  •  مالیات های سنگین فقرا را فلج کرده بود در حالی که طبقه ثروتمند جامعه از پرداخت آن معاف بودند،
  •  قدرت شاه به دلیل دخالت های نظامیان در مسائل مدنی کاهش پیدا کرده بود،
  • فساد و ریاکاری موبدان آتشکده، که نقش اساسی در اهرم قدرت داشتند، برای همه فاش شده بود،
  • مردم دیگر به روحانیون زرتشتی اعتماد نداشتند،
  •  پروپاگاندای اقلیت های مذهبی در برابر حاکمیت روحانیون و واکنش های آنان باعث شد که مردم نسبت صحت و درستی دین زرتشتی تردید پیدا کنند، و
  • سایر علت ها.

برای آشنایی بیشتر با سرگذشت کشورمان، توصیه می کنیم خلاصه تاریخ ایران را بخوانید!

رحمان محرابی

رحمان محرابی بنیانگذار و پژوهشگر اصلی وب سایت "دستی بر ایران" است. او با بیش از 20 سال سابقه در زمینه گردشگری و ایرانگردی، دانسته ها و تجربیاتش را در این وب سایت در اختیار علاقمندان می گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + 18 =

دکمه بازگشت به بالا