اهمیت کوروش کبیر در تاریخ ایران

کوروش کبیر
کوروش کبیر، بنیانگذار اولین سلسله پادشاهی ایران، هخامنشیان
کوروش کبیر
کوروش کبیر، بنیانگذار اولین سلسله پادشاهی ایران، هخامنشیان

«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار‌گوشه‌ی جهان هستی. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه‌ی کوروش، شاه بزرگ» (آغاز منشور کوروش)

کوروش کبیر بزرگ‌مردی است که نام نیکش چونان نگینی بر تارک تاج تاریخ ایران خواهد درخشید و نسل‌به‌نسل و قرن‌به‌قرن از او به نیکی و پایندگی یاد خواهند کرد. او از آن جهت «کوروش دوم» خوانده می‌شود که پدربزرگش نیز کوروش نام داشت و فرمانروای «انشان» بود.

کوروش دوم، که بعدها در تاریخ ایران با نام «کوروش کبیر» یا «کوروش بزرگ» شناخته شد، بنیان‌گذار سلسله‌ی هخامنشیان، بنیان‌گذار امپراتوری پارسیان و پدر ملتی به‌نام ایران است. او از طرف مادها، که در کوه‌های زاگرس، در شمال غربی و غرب فلات ایران حکومت می‌کردند، در مقام حاکم بخش جنوبی ایران انتخاب شد. همچنین به‌مدت هشت سال پادشاه منطقه‌ای به‌نام انشان بود. انشان که منطقه‌ای در عیلام بوده است، در مرکز ایران کنونی قرار دارد.

پیشینه‌ی خانوادگی

خاندان کوروش از پارس‌ها بودند و طی چند نسل از طرف حکومت ماد به فرمانروایی انشان گمارده شده‌اند. پدر کوروش، کمبوجیه و مادرش ماندانا نام داشت. ماندانا از نژاد مادها و دختر آستیاگ، آخرین پادشاه ماد بود. آستیاگ چنان ستم پیشه کرده که مردمان تحت‌امرش را به ستوه آورده بود.

ازآنجا‌که کوروش جایگاه مهمی در ذهن مردم دارد، تاریخ کودکی و حیات او با افسانه‌های بسیاری درآمیخته است و گاه، تمیز افسانه و خیال ناممکن می‌شود. طبق روایتی آستیاگ، شب دنیا‌آمدن کوروش خواب می‌بیند که از بدن دخترش ماندانا، گیاهی می‌روید و تمام سرزمین مادها را در بر می‌گیرد. به‌دلیل همین خواب، آستیاگ همیشه از وجود کوروش نگران بود.

حتی اگر این حکایت، خیال‌پردازی‌ای بیش نباشد، سرنوشت سرانجام این نوه و پدربزرگ را مقابل هم قرار داد.

فرمانروایی کوروش

کاخ اختصاصی در پاسارگاد
کاخ اختصاصی یا اقامتگاه کوروش در پاسارگاد

وقتی کوروش به‌جای کمبوجیه بر تخت فرمانروایی انشان نشست، اغلب مردم از ستم آستیاگ به جان آمده بودند.

زمانی که آخرین سال‌های حکومت مادها با سرکوب مردم و بدرفتاری‌کردن با آن‌ها همراه شده بود، میزان بی‌عدالتی به‌شدت افزایش یافته بود. آن‌ها مردمشان را به‌قدری بی‌رحمانه سرکوب می‌کردند که مادها هیچ راهی جز این نداشتند که منتظر بمانند تا کسی آن‌ها را از چنگ حاکم بی‌رحمشان نجات دهد. کوروش کبیر همان شخصیت نجات‌دهنده بود.

وقتی کوروش تصمیم گرفت بر ظلم و ستم آستیاگ پایان دهد، سران قبایل پارسی را فراخواند و چنین گفت: «دوستان من! من شما را بدان جهت دعوت کرده‌ام که شما را شایسته‌ی ایجاد وحدت در نژاد خود یافتم. من می‌دانم که اجداد ما مردمانی شایسته و لایق بوده‌اند و هرگز از فضیلت و تقوا دست نکشیده‌اند؛ ولی معتقدم چنانچه اشخاص نیکوکار از کار برکنار و اشخاص زشت‌کار مصدر امور شوند، دیگر فضیلتی باقی نخواهد ماند.» (کوروش کبیر، هادی هدایتی)

در همان زمان، نبونید، پادشاه بابل، نیز برای کوروش پیغام همکاری فرستاد؛ چراکه بابلیان نیز از ستمکاری آستیاگ خسته شده بودند.

جنگ کوروش و آستیاگ سه سال به طول انجامید. چندان مشخص نیست که این جنگ‌ چه نام داشت و در کدام ناحیه در ‌گرفت. درنهایت، کوروش پیروز میدان شد و فرمانروایی مادها را به چنگ آورد و توانست حکومتی یکپارچه از ماد و پارس ایجاد نماید. او آستیاگ شکست‌خورده را تا پایان عمرش نزد خود به‌احترام نگاه داشت.

کوروش پایه‌گذار امپراتوری بزرگ و بی‌نظیر پارسی در جهان گشت؛ فرمانروایی‌ای که از نظر وسعت سرزمین و مدت دوام همانندی ندارد. کوروش کبیر دودمان پادشاهی خویش را به‌نام نیای خاندانش «هخامنش»، هخامنشیان نام نهاد.

او بعد از شکست آستیاگ از پای ننشست و برای گسترش امپراتوری هخامنشی به سرزمین‌های دیگر لشگر کشید.

دو دستاورد مهم کوروش کبیر

شهرت کوروش بزرگ به‌دلیل دو کار مهمی بود که تحقق بخشید:

  1. کشور کوچک پارس را به امپراتوری پرقدرتی در منطقه‌ای وسیع تبدیل کرد. هیچ حکومت دیگری در جهان تا آن زمان از این سطح اقتدار برخوردار نبود.
  2. ارزش‌های اخلاقی او، از وی امپراتوری خوش‌اخلاق، با سیاست‌های فروتنانه و راه‌و‌روشی مناسب در برخورد با ملت‌هایی ساخته بود که سرزمینشان را فتح می‌کرد.

در آن زمان، حاکمان خشن و متکبری در جهان حکومت می‌کردند که به حقوق ملت خود اهمیت نمی‌دادند. آن‌ها با خشکی و سردی کامل، مردم را سرکوب می‌کردند تا در قلب‌هایشان ترس و وحشت ایجاد کنند. کوروش همه‌ی این راه‌ها و روش‌ها را تغییر داد.

وقتی او به قدرت رسید، جایگاه جدید قدرت نتوانست تغییرش دهد و از او یک دیو بسازد. در عوض، قلب‌های زیادی را با خود همراه کرد و بسیاری از ملّت‌ها به‌دلیل راه‌و‌روش او به وی احترام می‌گذاشتند. او بود که مادها را با پارسیان یکپارچه ساخت.

سیاست‌های کوروش کبیر

کوروش بیشتر تمرکز خود را بر ایجاد صلح، امنیت، درک، احترام به عقاید دیگران و عدالت در امپراتوری خود گذاشته بود و به‌طرز عمیق و مؤثری بر تمدن دنیای زمان خود تأثیر مثبت داشت. قرنی که او در آن امپراتوری هخامنشیان را بنیان‌گذاری نمود، به «عصر طلایی تاریخ دنیا» و قرن ایجاد هنرها و فرهنگ‌ها تبدیل شد. روش او، سیر تکاملی جوامع انسانی و پیشرفت ارزش‌های اخلاقی تمدن‌ها و حقوق انسانی را سرعت بخشید.

کوروش کبیر با سیاست «مسامحه و احترام» شناخته شده بود. زمانی که کوروش، آخرین پادشاه لیدی یعنی کراسوس را شکست داد، دستور داد که جان او را حفظ کنند و او را نکشند و از او در جایگاه مشاوری برای امپراتوری‌اش استفاده کرد.

او بدون جنگ، بابل را فتح کرد. با آنکه به خدایی که نمی‌دید ایمان داشت؛ به خدایان دست‌ساخته‌ی همه‌ی ملّت‌هایی که کشورشان را فتح می‌کرد، احترام می‌گذاشت. او از این هم فراتر رفت و به پیروان ادیان دیگر کمک کرد تا معابد خود را بسازند و خدایان آن‌ها را به محلی برگرداند که پرستیده می‌شدند. تاریخ‌‌‌‌دانان و کتاب «عهد عتیق»، شیوه‌ی او در رفتار با یهودیان اسیر را ضبط‌و‌ثبت کرده‌اند.

کوروش به ملت‌هایی که تحت‌کنترل امپراتوری پارسیان بودند، اجازه داد تا دین، سنت، شیوه‌ی لباس‌پوشیدن و زبان خود را حفظ کنند و هرگز تفکرات، آداب‌و‌رسوم و باورهای ایرانیان را به جهان تحمیل نکرد؛ اگرچه امروز تأثیرات قوی فرهنگ ایرانی را در خارج از مرزهای ایران و در مناطق وسیعی می‌بینیم.

حاکمان مغرور پیش از او مناره‌هایی از سر انسان‌ها می‌ساختند و پشته‌هایی از اجساد درست می‌کردند تا قدرت خود را به ملّت‌ها نشان دهند. آن‌ها مردم را زنده در آتش می‌سوزاندند، چشم‌هایشان را بیرون می‌آوردند، زبانشان را می‌بریدند، به تعداد دختران جوان و زنان اسیرشان افتخار می‌کردند و سربازهای خشن را برای آن‌ها می‌گماشتند.

برعکس، کوروش برای نشان‌دادن قدرتش به خونریزی، غارت و خشونت دست نمی‌زد. او حکومتی را بنا کرد که به‌شدت تلاش می‌کرد هم‌بستگی به وجود آورد و برای ملّت‌ها، از هند گرفته تا دریای مدیترانه، همزیستی مسالمت‌آمیز ایجاد کرده بود. او برای به‌دست‌آوردن حمایت مردم، سیاست متفاوتی را پیش گرفت: از حقوق مردم حمایت کرد، عدالت را گسترش داد و برای پیشرفت مردم کار کرد.

مرگ کوروش

آرامگاه کوروش پاسارگاد
آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد

همان‌گونه که درباره‌ی تولد و زندگی کوروش کبیر داستان‌سرایی‌های بسیاری انجام گرفته است، درباره‌ی مرگ او نیز فقط یک روایت وجود ندارد. هریک از تاریخ‌دانان آن روزگار، شیوه‌ی مرگ او را به‌گونه‌ای روایت کرده‌اند:

  • هرودت، تاریخ‌نگار یونانی، بر این باور است که کوروش برای دفع آزار قبیله‌ای از سکاها به‌نام «ماساژت‌ها» رفت و در نبرد با آنان کشته شد.
  • تاریخ‌نگاری به‌نام «بروسوس»، از اهالی کلدان، این نبرد را بین کوروش و قوم «داها» می‌داند. قوم داها در اطراف گرگان می‌زیستند.
  • گزنفون، مورخ یونانی قرن چهارم پیش از میلاد، در کتاب «سیرت کوروش»، مرگ او را طبیعی و در اثر سالخوردگی می‌داند. او معتقد است که کوروش وقتی برای هفتمین‌بار به پارس رفته، با دیدن خوابی از مرگ خویش آگاهی یافته و خانواده و نزدیکانش را فراخوانده و پس از سخن گفتن با آنان در قصرش، به آغوش مرگ فرو رفته است.

البته از متن کتاب گزنفون پیداست که او علاقه‌ی خاصی به کوروش داشته است و شاید روایت او چندان بی‌طرفانه نباشد.

  • آریان، تاریخ‌دان یونانی، می‌‌گوید که بر قبر کوروش کلامی از خودش حک شده بود: «ای آدمیان! من کوروش، فرزند کمبوجیه‌ام. پارسیان را قدرت فرمانروایی داده‌ام، سرور آسیا شده‌ام. این مشتی خاک را که گور من است از من دریغ مدارید.»

میراث کوروش کبیر

نقش انسان بالدار، کورش کبیر
نقش انسان بالدار منسوب به کوروش کبیر در پاسارگاد

بعد از درگذشت کوروش بزرگ، پاسارگاد پایتخت حکومت او، دیگر پایتخت ایران نبود؛ اما همچنان در میان پادشاهان هخامنشی اهمیت خود را حفظ کرد. پادشاهان، مراسم تاج‌گذاری خود را ابتدا در آنجا برگزار می‌کردند و به کوروش به‌عنوان بنیان‌گذار سلسله‌ی هخامنشی ادای احترام می‌نمودند؛ سپس به تخت‌‌جمشید می‌رفتند تا ادامه‌ی جشن‌ها و مراسم را انجام دهند.

امروز آرامگاه کوروش در پاسارگاد است و مردمان بسیاری از تمام دنیا برای دیدن این میراث جهانی بشر به آنجا می‌روند.

کوروش اولین بخش‌های کاخ‌های هخامنشیان را در پاسارگاد ساخت. او بود که نقشه‌ی اولین نمونه‌های باغ‌های ایرانی در پاسارگاد را کشید و ساخت، نقشه‌ایی با کانال‌های آب و حوضچه‌هایی کنار آن‌ها. می‌توانیم همین سبک پارک‌ها و باغ‌ها را در قسمت‌های دیگری از ایران با نقشه‌ای مشابه ببینیم.

بدون کوروش کبیر، کشوری به‌نام پارس، و بعدها ایران، وجود نمی‌داشت. او بود که گروه‌های مختلف قومی را از طریق احترام متقابل و حمایت‌های انسانی، زیر پرچمی واحد گرد هم آورد و یکپارچه کرد؛ به همه یاد داد که تحمل و مهربانی، قدرتمندتر از هر اسلحه‌ای است.

تا قرن بیستم همه‌ی سلسله‌ها تلاش می‌کردند تا خود را از نظر دودمان و اصل‌و‌نسب به هخامنشیان و امپراتوری پارسیان ارتباط دهند. ازاین‌روست که کوروش بنیان‌گذار و پدر ایران است و سرچشمه‌ی افتخار برای همه‌ی ایرانیان.

آرامگاه کوروش کبیر کجاست؟

آرامگاه وی در یک کیلومتری جنوب غربی مجموعه‌ی پاسارگاد در استان فارس قرار دارد. موقعیت مکانی دقیق این آرامگاه را در زیر مشاهده می‌کنید:

پرسش‌های متداول درباره کوروش کبیر

اگر پاسخ پرسش‌های خود را در موارد زیر پیدا نکردید، از طریق بخش دیدگاه‌های همین پست، سوالهایتان را با ما در میان بگذارید. ما در اولین فرصت به آنها پاسخ خواهیم داد.

استوانه‌ی کوروش چیست؟

این استوانه که لوحی گلی است و بدان لقب «نخستین منشور حقوق بشر» نیز داده‌اند، پس از فتح بابل، به‌دستور کوروش کبیر نوشته شده و حاوی مطالبی درباره‌‌ی فتح بابل و آزادی و برابری انسان‌هاست. لوح در حال حاضر در موزه‌ی بریتانیا، در لندن نگه‌داری می‌شود.

بنیان‌گذار سلسله‌ی هخامنشیان چه کسی است؟

کوروش دوم که به او لقب کوروش کبیر داده‌اند این سلسله‌ی پادشاهی را پی‌ریزی کرده است.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
نحوه تهیه کباب کوبیده ایرانی
بعدی
خلاصه تاریخ ایران از آغاز تا کنون
تاریخ ایران

خلاصه تاریخ ایران از آغاز تا کنون

تاریخ ایران داستانی طولانی و پیچیده است از حمله‌ها، مقاومت‌ها، بازسازی‌ها و

نوشته‌های مشابه
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران