
هنر نقالی ایرانی و بازخوانی شاهنامه یکی از میراث فرهنگی ناملموس ایرانیان است که در فهرست آثار ایران در یونسکو به ثبت رسیده است. این هنر ایرانی همیشه به عنوان شاخهای از هنرهای نمایشی و قصهخوانی سنتی در میان ایرانیان رایج و پرطرفدار بوده است. شاهنامه بلندترین کتاب شعر حماسی دنیاست که توسط یک شاعر به تنهایی نوشته شده است. فردوسی، مشهورترین شاعر ایرانی قرن دهم و یازدهم میلادی، این کتاب را سروده است و با همین کتاب زبان و هویت فارسی را نجات داده است.
هنر نقالی ایرانی توسط یک نفر صورت میگیرد. هدف او انتقال پند و تجربه از نسلهای قبل به نسل جدید است. پیوستن به بینندگان این هنر مردمی در محافل آنها تجربه خاص از این میراث فرهنگی غیر ملموسی است که ایرانیان وارث آن هستند. نقالی یکی از جاذبههای گردشگری ایران است که تاکنون آن طور که باید مورد کنکاش قرار نگرفته است.
شروع هنر نقالی در ایران
دقیقاً مشخص نیست که این هنر چه زمانی ظهور کرد. با این حال، برخی نویسندگان در کتابهای تاریخی خود و یا آثاری مانند شاهنامه به آن اشاره کردهاند. برخی نیز بر این باورند که نقالی بعد از ورود اسلام به ایران به وجود آمد. بعد از ورود قوم آریایی به فلات ایران، نقالی بیش از پیش رونق پیدا کرد. داستانهای قدیمی مانند داستانهای میترا، آناهیتا و سیاوش نشاندهنده عمر این هنر ایرانی هستند که سازمان جهانی یونسکو آن را به عنوان میراث جهانی بشر به ثبت رسانده است.
از هنر نقالی ایرانی تا بازخوانی شاهنامه
نقل کردن و قصه گفتن در شبهای طولانی زمستان و ماه رمضان بسیار رایج بوده است. نقالها (قصه گویان) با شعر و آواز، قصههایی از ابومسلم، سمک عیار و داراب نامه میگفتند. بسیاری از آثار ادبی، مانند شعرهای فردوسی، رومی، نظامی، جامی، سعدی و سایرین، با کمک تلاشهای بیوقفه نقالها ابدی شدهاند.
به مرور، قصه گوها شروع به نقل داستان از دیگر منابع نمودند. در میان همه کارها، شاهنامه مورد توجه بیشتری نسبت به سایر کارها قرار گرفت. نقل داستانهای شاهنامه با تاریخ قهوه خانهها (چایخانه های امروزی) در ایران در هم آمیخت. در میان همه داستانهای شاهنامه، داستان “رستم و سهراب” جایگاه بسیار چشمگیری به دست آورد. به همین دلیل، این داستان به نقطهای رسید که نقالی در قهوهخانه با “کشتن سهراب” هم معنا شده بود.
شاهنامهخوانی ریشه در آیینها و سنتهای ایران دارد و نقطه کانونی آن آرامگاه فردوسی است. امروزه محافل شاهنامهخوانی در آرامگاه فردوسی تشکیل میشود. چنین محافلی افراد زیادی را از سراسر دنیا به فستیوال اجرای هنرهای ایران، به خصوص هنر نقالی جذب میکند.
خصوصیات نقالها
نقالها، نگهبانان داستانهای فولکلور و حماسی و موسیقی فولکلوریک بودهاند. آنها پیراهنی به رنگ سفید یا آبی تیره، لباس خاص بلند، کت، کفشهای سنتی (چاروق) و یک شال به سبک درویشان (رشمه) میپوشیدند و در قهوه خانهها حضور مییافتند. گاهی نیز کلاهی قدیمی و کتی زره شکل میپوشیدند تا صحنههای نبرد و دیگر داستانها را تعریف کنند.
مقایسه داستانهای قهرمانان با زندگی مردم کنونی، اسطورهها و افسانهها را زنده نگه داشت. قصه گوها تلاش میکردند تا با اجرای هنرهایی که با حوادث قصههایشان تناسب داشت، مخاطبان بیشتری برای اجراهای خود جذب کنند. در مورد ویژگیهای اجرا کنندگان هنر نقالی ایرانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- داستانهایی را از نسلهای قبل به نسل امروز یاد میدادند
- طوماری خاص از داستانهای منثور همراه خود داشتند،
- در میان مردم به عنوان هنرمندی با جایگاه اجتماعی بالا شناخته میشدند،صدا و استعداد فصاحت و بداهه گویی بالایی داشتند،
- مشهور به توانایی خاص تصویرسازی بودند،
- توانایی اجرای سریع و حرکات اغراقآمیز را داشتند،
- از عصای سلطنتی استفاده میکردند تا صحنههایی مانند استفاده از کمان یا شمشیر را تقلید کنند،
- در مکانهایی مسقف و به ویژه در قهوه خانهها اجرا میکردند،
- به نقل طومارهای داستان و به خاطر سپردن انواع داستانها مسلط بودند.
هنر نقالی ایرانی برای زنان
قصهگویی هنر و رویدادی است که برای زنان ساخته شده است. داستانهای دوران کودکی ما با صدای مادرمان در هم آمیخته است. به بیان دیگر، ما اولین قصههای زندگیمان را از مادرانمان شنیدهاید. بر اساس شواهد فرهنگی و تاریخی، اولین بانوی نقال ایرانی، شهرزاد بوده است. دومین بانوی نقال، همسر فردوسی، بت مهربان، بوده است.
زنان اولین اجراکنندگان هنر نقالی بودند اما به دلیل برخی مسائل اجتماعی، این هنر را به مردان دادند. نقالی به قهوهخانه برده شد، جایی که از نظر فرهنگی برای زنان مناسب شمرده نمیشد. چون زنان مکانهای دیگر را برای اجرا مناسب یافتند، امروز در میان آنها هنرمندان شاهنامهخوان برجسته ایرانی وجود دارد. در نتیجه، آنها سهم بسیار زیادی در زنده نگه داشتن این هنر قدیمی ایفا کردند. چنین رویداد زیبایی، جاذبهای مهم است که طرفداران هنر و فرهنگ را در ایران در کنار هم قرار داده است.
نقالی و اپرای اروپایی
میتوان گفت که هنر نقالی ایرانی با برخی از هنرهای اروپایی مانند اپرا قابل مقایسه است. البته، اپرا جزو ژانر اجرایی موسیقی و تئاتر دستهبندی میشود اما میتوان تشابههایی در سبک قصهگویی در آن یافت. اپرا مانند نقالی از زبان موسیقیایی برای نقل داستانها استفاده میکند اما سبک اجرای آن و تعداد اجراکنندگان آن با نقالی متفاوت است.
به یاد داشته باشید زمانی که به ایرانگردی و کنکاش در فرهنگ ایرانی می پردازید، حتماً به محافل نقالی و شاهنامه خوانی بپیوندید. هنر نقالی ایرانی در مکانهای مختلف و به ویژه در فستیوالهای هنری اجرا میشود. علاوه بر این، به یاد داشته باشید که قهوه خانههای سنتی بسیاری در سراسر ایران وجود دارد که صحنههایی از قصههای قدیمی تزئین شدهاند. هر یک از این مکانها و نقاشیهای آنها، قصهای در خود دارد که برایتان داستانهایی منحصر به فرد و جذاب تداعی میکند.
پرسشهای متداول درباره هنر نقالی ایرانی
اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاههای زیر این پست برای ما کامنت بگذارید و سوالتان را بپرسید. ما حتما به آن پاسخ خواهیم داد.
پیشینه نقالی به چه دورهای برمیگردد؟
نقالی یا قصه گویی، تاریخچهای طولانی در فرهنگ ایرانی دارد. اوج شکوه این هنر را میتوان به دوره صفوی نسبت داد. در این دوره، نقالان در قهوه خانهها، کاروانسراها، میدانها، سر گذرها، چهارسوقهای بازار، سراها و … به نقالی میپرداختند.
نقالان به چند دسته تقسیم میشوند؟
نقالان برحسب داستانهایی که روایت میکنند به سه دسته تقسیم میشوند: 1) دسته اول نقالان شاهنامهخوان هستند که داستانهای شاهنامه را نقالی میکنند، 2) دسته دوم نقالان داستانهای تاریخی مانند اسکندرنامه و … 3) نقالان داستانهای مذهبی-دینی.
چرا در سالهای اخیر هنر نقالی ایرانی از رونق افتاده است؟
محل اصلی اجرای نقالی، قهوه خانهها و کاروانسراها بودند. از آنجایی که این مکانها رونق سابق را ندارند، هنر نقالی ایرانی نیز رو به افول است. خوشبختانه در سالهای اخیر سازمانهای مرتبط برای زنده نگهداشتن این هنر اصیل ایرانی تلاشهایی کردهاند.