تاریخ سامانیان در ایران پس از اسلام (سال 892 تا 1005 میلادی)

نگاهی به وضعیت ایران در دوران سامانیان
تصویری از امیر منتصر سامانی (آخرین امیر سامانی) در حین مبارزه
نگاهی به وضعیت ایران در دوران سامانیان
تصویری از امیر منتصر سامانی (آخرین امیر سامانی) در حین مبارزه

تاریخ سامانیان، روایت فراز و نشیب‌های شکل‌گیری حکومتی فارسی زبان در ایران پس از اسلام است. با مطالعه‌ی خلاصه تاریخ ایران از سرگذشت کشورمان در دوران مختلف دانسته‌های بیشتری کسب خواهیم کرد.

در دوره‌ی سامانیان، ترک‌ها و اقوام دیگر در دربار خلافت عباسی نفوذ کرده و قوت پادشاهی را گرفته بودند. ازاین‌رو، دربار عباسیان دیگر تسلطی بر نواحی شرقی قلمروی خود نداشت. انقراض طاهریان هم مزید بر علت شد تا سامانیان بتوانند با خاطری آسوده، حکومتی قدرتمند بسازند.

سامانیان در دوره‌ی قدرت طاهریان، فرارود (ماوراء‌النهر) را در تصرف داشتند و بعدها با افول طاهریان، خراسان، ری، طبرستان و سیستان را نیز به قلمروی خود افزودند. این خاندان در فرارود و خراسان چیرگی کامل داشتند؛ ولی غلبه‌شان بر گرگان و طبرستان و سیستان دائمی نبود و زیر پرچم خلیفه بودند.

تاریخ سامانیان نشان می‌دهد که آن‌ها اطاعت از نظام خلیفه‌ای بغداد را از طاهریان به ارث برده بودند. بخارا پایتخت حکومت نیمه‌مستقل سامانیان بود. حاکمان سامانی «امیر» نامیده می‌شدند.

نقشه‌ی ایران در دوره‌ی سامانیان

نقشه تاریخ سامانیان
ایران در دوران سامانیان

پیشینه‌ی حکومت‌داری سامانیان

سامانیان خانواده‌ای از نواحی بلخ و سمرقند و مالک روستای سامان بودند. نیای آن‌ها سامان خداه، دهقانی زرتشتی بود. خانواده‌ی سامانیان به فرمان مأمون، خلیفه‌ی عباسی، در فرارود حکومت محلی کوچکی را اداره می‌کردند.

آغاز تاریخ سامانیان

سامانیان پیش از اسماعیل سامانی نیز بر بخش‌هایی از ایران حکومت می‌کردند؛ اما اسماعیل توانست قلمروی سامانیان را توسعه دهد و فرمانروایی سامانیان را نیرومند سازد.

خلیفه‌ی عباسی، معتضد، از حضور عمرو لیث بیمناک بود؛ زیرا می‌دانست مانند برادرش یعقوب اندیشه‌ی فتح بغداد را در سر دارد. پس، از در تفرقه‌افکنی وارد شد؛ به این امید که با این سیاست، او را از میان بردارد. معتضد حکم فرمانروایی فرارود را به عمرو لیث داد و از طرف دیگر، به اسماعیل پیغام فرستاد: «ما دست تو را کوتاه نکردیم، زان عمل که کرده بودیم.» به این ترتیب، بر آتش جنگ بین دو حاکم دمید.

اسماعیل سامانی به جنگ عمرو لیث رفت و بر او چیره گشت و او را به اسارت درآورد و به نزد خلیفه‌ی بغداد فرستاد تا وفاداری خویش به دستگاه خلافت را ثابت کند. اسماعیل توانست سرزمین‌های طاهریان و سامانیان را یکپارچه سازد و حکومتی نیرومند خلق کند. او در واپسین سال‌های حیات به پس‌زدن ترکانی مشغول بود که قصد تجاوز به فرارود را داشتند. او در نهایت، در بخارا بر اثر بیماری درگذشت.

امیر اسماعیل، مسلمانی عاشق عدالت و جنگجویی بی‌قرار بود. او با اطاعت از خلیفه‌ی بغداد، علویان را از قدرت در گرگان و طبرستان کنار زد. نسب اسماعیل به بهرام چوبین می‌رسید. منابع تاریخی آن دوره از او به نیکی و جوانمردی یاد می‌کنند.

قلمروی اختیارات در طول تاریخ سامانیان

امیران یا حاکمان سامانی حکم‌های رسمی مأموریت‌های حکومتی خود را از بغداد دریافت می‌کردند. آن‌ها مجبور بودند تا گزارش مخارج بودجه را به‌صورت رسمی به نظام خلیفه‌ای اعلام کنند. در زمان جنگ، آن‌ها مسئول مراقبت از جان خلیفه بودند و باید سکه‌ها را به نام خلیفه‌ی زمان خود ضرب می‌کردند. علاوه بر این، خطبه‌های نمازجمعه نیز به نام خلیفه خوانده می‌شد.

آن‌ها هدایای کمابیش باارزشی برای خلیفه‌های بغداد می‌فرستادند. خلیفه‌ی جدید نیز حاکمیت امیران را با اهدای خلعت (لباس) و دستور انتصاب کتبی تأیید و تمدید می‌کرد.

جدا از این اعلام وفاداری‌های رسمی، امیران در تمامی مسائل دیگر در خراسان، فرارود و سیستان کاملاً آزاد و مستقل بودند. امیران می‌توانستند با اداره‌ی امور داخلی قلمروی خود به‌طور مستقل نظم و عدالت را برقرار کنند، وزیران و نمایندگان را عزل و نصب کنند، با روحانیون مشورت کنند و اصول دینی را در اجرای احکام ملاحظه کنند. این امر می‌توانست حاکمیت آن‌ها را در میان مردمشان مشروع جلوه دهد.

علاوه بر آن، اطاعت‌نکردن از آن‌ها به‌معنای مخالف با قدرت مطلق مسلمین بود. هر زمانی که سرزمین‌های آن‌ها توسط ترک‌های غیرمسلمان تهدید می‌شد، همه تحت‌عنوان «جنگ مقدس» یا جهاد، آماده‌ی دفاع از سرزمین‌ها در برابر بی‌ایمان‌ها بودند.

ادبیات و فرهنگ در دوره سامانیان

در دوره‌ی سامانیان، بخارا یکی از مراکز مهم اسلامی شد و امیران سامانی برای رونق و آبادانی آن کوشیدند و شاعران و هنرمندان بسیاری در آن دیار گرد آمدند.

زبان فارسی جانی دوباره گرفت و بلندآوازگانی چون شهید بلخی، کسایی، رودکی و دقیقی را به خود دید. دقیقی و رودکی با ترکیب زبان‌های فارسی محلی، زبان فارسی ملی را ارائه کردند. این زبان در دربار سامانی پذیرفته شد و میان مردم رایج گشت. هرچند زبان اداره‌ی امور به‌دلیل فرمانبرداری و هماهنگی با خلفای عباسی زبان عربی بود. امروزه رودکی را به‌خاطر تلاش‌هایش در جهت زنده‌سازی شعر فارسی با عنوان پدر شعر فارسی می‌شناسیم. او کتاب کلیله و دمنه را به نظم برگرداند.

برخی از کتاب‌های ارزشمند تاریخی مانند «تفسیر و تاریخ طبری» در این دوران به نگارش درآمد و کتاب‌هایی مانند «تاریخ بلعمی» ترجمه شد.

امیران سامانی کتابخانه‌ای بزرگ در بخارا تأسیس کردند که ابوعلی سینا از آن به خوبی یاد کرده است. کتاب حماسی فردوسی، شاهنامه، در زمان حکومت سامانیان و در خراسان نوشته شد. آن‌ها همچنین نقش پررنگی در گسترش اسلام و حکمت در قلمروهای خود داشتند. درنتیجه‌ی فعالیت‌های تبلیغی آن‌ها در مناطق ترک‌نشین، ترک‌ها نیز به اسلام گرویدند. سامانیان بخارا را همانند شهر بغداد به مرکز مطالعات علمی و مذهبی تبدیل کردند.

نصربن‌احمد از امیران سامانی، برای اعتلای زبان فارسی بسیار کوشید و به کمک وزیران خود، ابوعبدالله جیهانی و ابوالفضل بلعمی، بخارا را به مرکز زبان فارسی تبدیل ساخت و زمینه را برای ترجمه‌ی کتاب‌های عربی به فارسی فراهم کرد.

در معماری نیز با پیروی از معماری عهد ساسانی و تلفیق آن با روش‌های جدید، آثار فاخری خلق شد. یکی از آثار به‌جامانده از این دوره، آرامگاه اسماعیل سامانی است که الگوی ساخت آرامگاه‌های پس از اسلام بعد از خود شد.

در این بنا که چهارگوش ساخته شده و گنبدی بر روی آن قرار گرفته‌ است. نگاره‌هایی زیبا و چشم‌نواز قاعده‌ی گنبد را فراگرفته است. در زمان سامانیان، برج‌هایی بلند در شهرهای بخارا و اوزکند ساخته شد که به‌صورت استوانه‌ای متمایل به مخروط بودند و برای راهنمایی مسافران و دیده‌بانی از شهر کاربرد داشتند.

مسجد جامع نائین، مسجد فهرج، مسجد نیریز، برج نقاره‌خانه‌ی شهر ری از آثار عهد سامانی هستند. سفال، فلزکاری، بافندگی و نقاشی از دیگر هنرها و صنایع پررونق آن دوره به‌شمار می‌روند.

دستاوردهای سامانیان

سامانیان به‌دلیل نوع خاص نظام حکومتی خود، در برقراری امنیت و ثبات موفق بودند. تاریخ سامانیان حاکی از آن است که کنار‌آمدن با شریعت و قانون‌های دینی خلفای عباسی، موجب شد سامانیان به اهداف دیگر خود، مانند احیای فرهنگ ایرانی برسند. ذهنیت بیشتر مردم خراسان مملو از احساسات شدید ضدعرب بود. این جهت‌گیری به‌دلیل ریشه‌های فئودال‌گونه و نجیب‌زادگی حاکمیت این سلسله، نتوانست راه به جایی ببرد. بهانه‌ی آنان این بود که خود را مرتبط با خاندان‌هایی می‌دانستند که مدت‌های مدید در آنجا زندگی می‌کردند.

«ایلک‌خانیان» گروهی از مردم بودند که در نهایت به قلمروی سامانی‌ها حمله کردند و پیروز شدند. ایلک‌خانیان بیش از دو قرن در فرارود حکمرانی کردند. نکته‌ی جالب این است که زبان آن‌ها در سمرقند و بخارا فارسی بود. آن‌ها همچنین به زبان فارسی نامه‌نگاری می‌کردند. ایلک‌خانیان خود را پسران افراسیاب می‌نامیدند. این موضوع نشان می‌دهد که آن‌ها تا چه اندازه تحت‌تأثیر فرهنگ ایرانی و دنیای افسانه‌ای شاهنامه قرار گرفته بودند. حتی شاعران و نویسندگان آن‌ها هم آثار خود را به فارسی می‌نوشتند.

فروپاشی سامانیان

فرماندهان دربار سامانی اغلب معاونان خود را از میان بردگان ترک انتخاب می‌کردند. در نهایت، آن‌ها در برابر قدرت سامانیان مقاومت کردند و باعث آشفتگی و بی‌ثباتی در سرزمین‌های تحت‌ حکومتشان شدند.

ازآنجاکه ترک‌ها و دیلمیان در دربار بغداد درگیری‌های سیاسی داشتند، سامانیان نتوانستند از آن‌ها کمک بگیرند. علاوه بر این، آخرین امیران سامانی بسیار جوان بودند و برای حکومت‌کردن کارایی لازم را نداشتند. سایر امیران و دیگر افراد نیز برای قدرت قد علم کرده بودند.

تاریخ سامانیان نشان می‌دهد که آن‌ها قیام‌های اسماعیلیان و دیلمیان را در بخارا سرکوب کردند. سپس یک قیام شیعی دیگر در نیشابور اتفاق افتاد که سامانیان برای سرکوب آن عزم و اراده چندانی نشان ندادند. روحانیون سنی این رویکرد را تأیید نکردند. در نتیجه، اختلاف‌نظرهایی در میان افراد در رأس قدرت به وجود آمد. دربار سامانی تسلیم خواست روحانیون شد. این تسلیم‌شدن، سستی و ضعف را به ساختار قدرت سامانیان وارد کرد.

در پی آن، ارتش سامانیان به‌دلیل بودجه‌ی کم و قیام‌های متعددی که رخ می‌داد، ابراز نارضایتی کرد. مفتی‌ها نیز در دربار سامانی قدرت را به دست گرفته بودند. در طول حکومت آن‌ها، بودجه‌ی بسیار کم، مالیات بسیار زیاد و نارضایتی در میان مردم و ارتش رو به افزایش بود.

در نهایت، زمانی که دشمنان بخارا را تصرف کردند، غزنویان در خراسان و ایلک‌خانیان در فرارود حکومت خود را شروع کردند. سبکتکین، پسر خوانده البتکین و پسرش، محمود، از فرمانداران سامانی در غزنی بودند که در دربار سامانیان تأثیرگذاری بسیار داشتند. امیران سامانی احساس می‌کردند که باید درباره‌ی همه‌چیز با آن‌ها مشورت کنند. آن‌ها به فرمانداران غزنی اسامی بسیار خوب و رضایت‌بخشی لقب می‌دادند. آن‌ها حتی محمود را به‌ فرمانداری خراسان منصوب کردند.

خلفای عباسی بغداد نیز فرمانداری محمود را تأیید کردند و بدین ترتیب، تاریخ سامانیان به پایان خود نزدیک می‌شد. سرانجام، رؤیای علاقه‌ی محمود به حاکمیت بخارا تحقق پیدا کرد. با به قدرت رسیدن سلسله‌ی غزنویان، نظام حکومتی سیاسی در هر دو منطقه ادامه پیدا کرد. سایه‌ی تضعیف‌شده‌ی بغداد نیز همچنان در آنجا مانند میراثی اجباری باقی ماند.

پرسش‌های متداول درباره تاریخ سامانیان

اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌های زیر این پست برای ما کامنت بگذارید و سوالتان را بپرسید. ما حتما به آن پاسخ خواهیم داد.

مهم‌ترین پادشاهان سامانی چه کسانی بودند؟

امیر اسماعیل و نصربن‌احمد از مهم‌ترین فرمانروایان در تاریخ سامانیان بودند.

دربار کدام پادشاه سامانی حامی شاعر بلندآوازه، رودکی بود؟

رودکی در دربار نصربن‌احمدبن‌اسماعیل محترم بوده است. قصیده‌ی معروف «بوی جوی مولیان آید همی» از سروده‌های این شاعر برای تشویق نصر‌بن‌احمد به بازگشت به بخاراست که نشان‌دهنده‌ی جایگاه ویژه‌ی او نزد امیر سامانی است.

قلمروی حکومت سامانیان چه بخش‌هایی از ایران بوده ‌است؟

خاندان سامانی در ابتدا چند حکومت محلی کوچک در فرارود را اداره می‌کردند. بعدها این دودمان، خراسان، ری، گرگان، طبرستان و سیستان را نیز تحت فرمان خود درآورد.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
غار شاپور ساسانی، یک جاذبه تاریخی اعجاب انگیز!
بعدی
طرز پخت کوکو سیب زمینی، غذای محبوب همگان و گیاهخواران
طرز تهیه پخت کوکو سیب زمینی: غذای گیاهخواران

طرز پخت کوکو سیب زمینی، غذای محبوب همگان و گیاهخواران

کوکو سیب زمینی، غذایی محبوب، ساده و خوش‌مزه است که معمولاً برای شام سرو می‌شود

نوشته‌های مشابه
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران