تاریخ ایلخانیان، مهاجمان به ایران در سده 13 میلادی (از 1256 تا 1383 میلادی)

نقشه امپراتوری مغولان در تاریخ ایلخانیان (ایلخانان)
نقشه امپراتوری مغولان در تاریخ ایلخانیان
نقشه امپراتوری مغولان در تاریخ ایلخانیان (ایلخانان)
نقشه‌ی امپراتوری مغولان در تاریخ ایلخانیان

تاریخ ایلخانیان، روایت حضور و کشورگشایی قوم مغول در جهان است. قبایل مختلفی در قسمت شرقی فرارود (ماوراءالنهر) زندگی می‌‏کردند که به مجموع آن‌ها «مغولان» گفته می‌شد. برخی مورخان بر این اعتقادند که مغولان، نوادگان «هون‌‏ها» هستند. حتی اگر درست هم نباشد، می‏‌توانیم مهارت‌‏هایشان را در تیراندازی با کمان و مبارزه و استفاده از خنجر، با هون‌‏ها مقایسه کنیم. در تاریخ ایران، حمله‌‏ی ویرانگر آن‏‌ها به خراسان و عراق و عواقب آن ذکر شده است، حمله‌ای که یادآور هون‏‌ها و رفتارشان با ملل همسایه بود.

قدرت‌گرفتن چنگیز‌خان مغول

نام اصلی چنگیزخان، تموچین است. او بین سال‏‌های 1155 تا 1167 میلادی به دنیا آمد و بیشتر وقت خود را صرف اتحاد و آشتی بین قبایل مغولی کرد که دائم باهم در ستیز بودند. بالاخره توانست همه‏‌ی قبایل مغول را به فرمان خود درآورد و لقب «خان بزرگ» را دریافت کند. این اولین گام در تشکیل امپراتوری مغول بود. او به این حد بسنده نکرد و به فکر گسترش قلمروی حکومتش افتاد.

آن هنگام که خلفای عباسی و خوارزمشاهیان برای یکدیگر چنگ و دندان تیز می‌کردند و به فکر گسترش قلمروی خود بودند، قدرت تازه‌ی مغولان از شرق سربرآورد و به‌‏آهستگی به‏‌سمت سرزمین‏‌های اسلامی پیشروی کرد.

حمله‌ی چنگیز‌خان مغول به ایران

«آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.» این وصف عطاءالملک جوینی در کتاب «تاریخ جهانگشا»، درباره‌ی وحشی‏‌گری قوم مغول در ایران است. مغولان به سرکردگی چنگیزخان به ایران حمله کردند. کاری که چنگیز در ایران انجام داد، غارت و ویرانگری انتقام‏‌جویانه بود.

پس از ۴۰ سال، رهبر مغول دیگری به‏‌نام «هولاکو» برای بار دوم به ایران حمله کرد و سلسله‌‏ی ایلخانیان (ایلخانان) را بنیان نهاد. ایلخانی به‏‌معنی سیستمی است که سران قبایل در آن حکمرانی می‌‏کنند.

تاریخ ایلخانیان و حملات مغول‌ها به ایران

چنگیزخان تعدادی بازرگان مغول مسلمان را با پیام‏‌های دوستانه به‏‌سوی خوارزمشاهیان فرستاد، در همه‏‌جای ایران شایعاتی مبنی بر جاسوس‏‌بودن آن‏‌ها پخش شد. مقامات دستور به قتل رساندن همه‏‌ی آن ۴۰۰ نفر را صادر و هدایای آن‏‌ها را نیز مصادره کردند. بعداً چنگیز نماینده‌‏ای را با پیغام اعتراضی به ایران فرستاد؛ آن‏‌ها او را نیز کشتند. در این زمان، علاءالدوله محمد خوارزمشاه، فرمانروای ایران بود.

کشتار سفیران، چنگیز را به‏‌شدت عصبانی کرد و باعث شد وی تهاجم خوفناک و مرگباری را به سرزمین‏‌های خوارزمشاهیان آغاز کند. حمله‌ی مغول به ایران در سال 1227 میلادی رخ داد.

ارتش مغول همه‏‌ی شهرهای سر راه خود را تخریب کرد. جلال‌الدین، پسر محمد خوارزمشاه، بعد از مرگ پدر تلاش کرد تا در برابر هجوم مغولان ایستادگی کند. او به نیشابور رفت و با استقبال گرم مردم روبه‏‌رو شد و آن‏‌ها را به مقاومت تشویق نمود.

نیشابوریان تا جایی که در توان داشتند در برابر مغولان ایستادگی کردند؛ ولی قحطی و نبود غذا، کار را برایشان دشوار نمود و عاقبت، شهر سقوط کرد. در این تجاوز، تولی‌خان سردار سپاه مغول بود.

مغول‏‌ها پس از فتح نیشابور، مردم را در صحرایی جمع و همگی را از دم تیغ گذراندند؛ چنان‌که جوی خون راه افتاد. آن‌ها حتی به سگ‌‏ها و گربه‌های شهر هم رحم نکردند. این سرنوشت همه‏‌ی مردمان شهرهایی بود که در برابر متجاوزان مقاومت کردند.

مردم بی‌گناه منطقه‌‏ی وسیعی از ایران و عراق با حمله‏‌ی انتقام‌‏جویانه‌ی چنگیز قتل‌‏عام شدند. این انتقام، خوارزمشاهیان را هدف قرار نداده بود؛ بلکه ضربه‌‏ی مرگبار خود را در مقیاسی بزرگ‏تر، با مرگ ۴۰۰ نفر از مردمش، مستقیماً به‌‏سمت مردم بی‌گناه عادی نشانه رفته بود.

پیش از آنکه مغولان به رهبری هولاکو برای بار دوم به ایران حمله کنند، کشور به‌‏مدت ۴۰ سال بود که از حمله‌ی چنگیز و عواقب آن رنج می‌‏برد. مغولانی که تحت‏‌فرمان هولاکو به ایران حمله کردند، با مغولان تحت‌‏فرمان چنگیز متفاوت بودند. این‏ها با ایرانیان و اعتقاد و فرهنگشان آشناتر بودند؛ بنابراین در مقایسه با چنگیز، رفتار ماهرانه‏‌تری با ایرانیان داشتند.

به قدرت رسیدن ایلخانان مغول

هلاکو و سپاهش چهل سال بعد از حمله‌ی چنگیز، به ایران وارد شدند. لشکر هلاکوخان که نسل جدیدی از مغولان بودند، در اثر آشنایی و هم‏‌نشینی با دنیای متمدن، روش بخردانه‌تری را در لشکرکشی برگزیدند. آن‏‌ها برای هجوم نقشه داشتند و حتی محل‌های اتراق سپاه را از پیش تعیین کرده بودند.

هلاکو می‌‏دانست که باید به حاکمیت خلیفه‌ی بغداد و تهدید اسماعیلیان پایان دهد. بنابراین برخلاف پیام‌‏های فروتنانه‌ای که رهبران اسماعیلیان برایش می‌‏فرستادند، وی قلعه‌‏های آن‌‏ها را تصرف و ویران کرد. مهم‌‏ترین قلعه‌ی اسماعیلیان، الموت نیز به دست هلاکو افتاد. در آن زمان، خلافت عباسی نیز بسیار ضعیف شده بود و یارای مقاومت در برابر لشکر مغول را نداشت. خلیفه‌ی بغداد هدایایی برای هلاکو ‏فرستاد و سعی ‏کرد او را از حمله به عراق منصرف سازد؛ اما این تلاش‏‌ها نتیجه‌‏ای دربرنداشت.

خیلی زود به پایتخت عباسیان نیز حمله و غارت شد و حکومت ۵00ساله‌ی عباسی به‌‏دستِ مغول‌ها از بین رفت.

پس از خلع خلیفه‏‌ی بغداد، هولاکو به‌‏سمت غرب آسیا رهسپار شد و حتی به روسیه و فلسطین هم رسید. او و همسر مسیحی‏اش قصد داشتند به‌‏منظور ازبین‌‏بردن مسلمانان، به صلیبیون پیوندند؛ اما برادر هلاکو درگذشت و در پی آن، هلاکو به مغولستان بازگشت. سپس، سرزمین‏‌های فتح‌‏شده را بین پسرها و فرماندهان مطیعش تقسیم کرد.

پس از آن، هلاکو بازسازی ویرانی‌‏ها را آغاز نمود و از این طریق، سلسله‌‏ی ایلخانیان را در ایران بنیان نهاد و مراغه را پایتخت این سلسله اعلام کرد. هولاکو در طی تاریخ ایلخانیان بر منطقه‏‌ای حکمرانی کرد که امروزه شامل ایران، شرق عراق، غرب افغانستان و ترکمنستان است.

جانشینان هلاکو در ایران

هلاکو اولین حکمران مغول بود که به خود لقب «ایلخان» داد. جانشینانش نیز همین رویه را در پیش گرفتند. به همین دلیل سلسله‌ی آن‌‏ها «ایلخانیان» نام گرفت. آباقا، سلطان احمد تکودار، ارغون و گیخاتو، بایدو، غازان، الجایتو و ابوسعید، مغولانی بودند که به‌‏ترتیب به مقام ایلخانی رسیدند.

فروپاشی حکومت جانشینان هلاکو و افول تاریخ ایلخانیان

تاریخ نشان می‌‏دهد که آباقاخان، برنامه‌‏ی هلاکو درباره‌‏ی پیوستن به صلیبیون را در پی گرفت، اما شکست بزرگی از جانب مصریان متحمل شد. همچنین، اختلاف نظر بر سر تخت پادشاهی در میان مغول‏‌ها آغاز شد و فساد و عیاشی و هوس‌‏رانی، مغول‏‌ها و تاریخ ایلخانیان در ایران را به زوال کشاند.

غازان‌خان به اسلام گروید، از دستور خان‌های مغول سرپیچی کرد و سیاست‌‏های پایتختش تبریز را تغییر داد. همچنین دستور تخریب کلیساها و کنیسه‏‌ها و معابد دیگر ادیان را صادر کرد. ازاین‌رو با مخالفت‌‏های زیادی از جانب فرماندهان مغول و شاهزادگان مواجه شد. درنتیجه‌‏ی شکست نظامی در مقابل مصریان و به اسلام گرویدن خان‏‌های مغول، اعتبار مغولها خدشه‏‌دار شده بود.

اولجایتو، برادر غازان‌خان، به اسلام شیعه گروید و نام خود را به خدابنده تغییر داد. او خود را متعهد می‏‌دانست که شریعت و احکام اسلامی و قانون عدالت غازانی را اجرا کند. وی سلطانیه را در نزدیکی زنجان امروزی تأسیس کرد و آن را به‏‌عنوان پایتخت خود انتخاب نمود. او هم مانند دیگر خان‏‌های مغول، به جاهای مختلف حمله‏‌ی نظامی می‏کرد و به‌‏دنبال باده‌‏نوشی بود. زندگی‏ سرشار از عیاشی داشت و به همین دلیل، خیلی زود درگذشت.

ابوسعید؛ آخرین پادشاه تاریخ ایلخانیان

پس از غازان‌خان، ابوسعید به تخت نشست. او اولین پادشاه ایلخانی بود که ظاهراً پس از گرویدن مغولان به اسلام به دنیا آمد و از ابتدا نامی اسلامی داشت. او از 9سالگی به فرمان پدرش حاکم خراسان شد. ابوسعید از همان کودکی با تدبیر امیر چوپان، امیر لشکرش، به اداره‌ی امور می‌پرداخت؛ بعدها به‌‏دلیل خصومتی که بینشان پیش آمد، امیر چوپان را به قتل رساند.

ابوسعید به‏‌دلیل شجاعت در نبرد، به لقب «بهادر» مشهور شد. وی از نظر اخلاقی، پادشاه فاسدی بود که به حقوق مردم تجاوز می‏‌کرد. پس از مرگ ابوسعید، پسران او و امرای سپاه بر سر جانشینی به جان هم افتادند و حکومت ایلخانیان از هم پاشید.

جنگ بر سر قدرت و توطئه‏‌های مختلف با هدف به‌‏دست‌‏آوردن قدرت، حکومت آن‌‏ها را کم‌‏اقتدار و کم‌‏اعتبار کرده بود. درنتیجه‌‏ی مرگ پادشاه بعدی یعنی ملک‌اشرف، دوره‌‏ی تاریخی ایلخانیان هم به پایان خود رسید و خانات به استان‏‌های کوچکی تجزیه شد که عمدتاً تحت‏‌حکمرانی ایرانیان بودند.

سیستم اداری ایلخانیان

سلسله‌‏ی ایلخانیان در زمان حکومت غازان‌خان، از خان‌‏های مغول مستقل شد. سیستم ارتباطات هم برخی فرایندهای سازماندهی مجدد را طی کرد. ارتش اصلاح شد. عناصر جدید مغولی وارد عرصه‏‌های هنر و معماری شدند، اما ایرانیان فرهنگشان را به روش خودشان ادامه دادند و حفظ کردند. همچنین، همراه با زبان مغولی، زبان‏‌های دیگری نیز همچون ترکی و فارسی و عربی به کار گرفته شد. تاریخ ایلخانیان شاهد برخی مدیریت‌‏های ضعیف در اواخر این تهاجمات بود.

تاریخ ایلخانیان گواهی بر این حقیقت است که در طول سلطنت مغول‏‌ها در ایران، وزیران ایرانی اداره‌ی کشور را بر عهده داشتند. کسانی که به شغل بسیار مهم وزارت گمارده شده بودند، همگی ایرانی بودند؛ اما دستور قتل همه‏‌ی وزرا به‌‏جز یکی از آن‌‏ها توسط خان‏‌ها صادر شد و دارایی‌‏هایشان به‌‏منظور جبران کسری بودجه مصادره گردید.

سیستم‌‏های جدید مالیاتی معرفی شدند. حاکمان با اموال حاصل از جنگ‏‌ها و دفاتر گمرکی و مالیاتی، دولت ایلخانیان را از نظر مالی تأمین می‌کردند. تجارت خارجی هم که می‏‌توانست بخشی از نیازهای مالی دولت‏‌ها را تأمین کند، نسبتاً در حال شکوفایی بود.

حاکمان قسمت‏‌های مختلف امپراتوری ایلخانی، هدایا و رشوه‏‌های مختلفی به دربار خانات پیشکش می‌‏کردند. آن‏‌ها مقداری از مالیات‏‌های مستقیم را از مردم جمع‌‏آوری می‌‏کردند. البته از آنجایی که تحصیلداران مالیاتی فاسد بودند، بخشی از مالیات‏ یا همه‏‌ی آن را پیش از رسیدن به خزانه‏‌داری برای خود برمی‌‏داشتند.

نکات جالب درباره‌‏ی تاریخ ایلخانیان

مغولان به اسلام روی آوردند؛ اما نتوانستند ملت فتح‌‏شده (ایرانیان) را با زور یا با القا، با اعتقادات خود همراه کنند. در عوض، فرهنگ و اعتقادات ایرانیان الهام‌‏بخش آنان شد و فرهنگشان را به‌‏شکلی گسترده تحت‌‏تأثیر قرار داد. ایلخانیان با دیگر مذاهب مدارا می‏‌کردند و هیچکس را مجبور نمی‏‌کردند که به مذهب آن‌‏ها دربیاید. در زمان ایلخانیان، پیروان همه‏‌ی ادیان در ایران برای انجام اعمال مذهبی خود آزادی داشتند.

درنتیجه‌‏ی گرویدن مغولان به اسلام، تجارت جدیدی بین شرق و غرب آغاز شد. مغول‏‌ها تحول درخورتوجهی در راه ابریشم پدید آوردند. ابریشم چینی و ادویه‏‌های هندی به اروپا حمل می‏‌شدند. افزون بر آن، کالاهای اروپایی هم به این مسیر وارد شده بودند. هیئت‌‏های مبلغ مسیحی هم به‌‏منظور جذب حمایت مغولان از صلیبیون، در این مسیر سفر می‏‌کردند.

در آن دوران، برخی رشته‏‌های تحصیلی همچون ستاره‌‏شناسی و ریاضیات و پزشکی، رشد چشمگیری داشتند. شکوفایی شعر و ادبیات نیز در تاریخ ایلخانیان کم‌نظیر است. برخی از شاعرانی که در سطح جهانی شناخته‌‏شده هستند، در آن دوره می‏زیسته‌‏اند. حافظ و سعدی و مولوی، نمونه‌‏هایی از این شاعران هستند. این دستاوردهای ادبیات فارسی را مدیون تأثیر تمدن‏‌های موجود پیش از مغول در ایران هستیم. اثرات ویرانی‌‏ها و قتل‌‏عام‌‏های مغولان در جوامع ایرانی، پس از چند نسل همچنان مشاهده می‌‏شد.

در زمان سلطنت غازان‌خان، علوم و صنایع‌‏دستی مختلف رونق گرفتند. وی درزمینه‌‏ی تاریخ ملل و اقوام زمان خود دانش درخورتوجهی داشت؛ ازاین‌رو مورخان آن زمان، کتاب‌‏های ارزشمندی نوشتند. وی همچنین دستور ساخت بناهای عظیمی همچون مساجد، مدارس، خانقاه‏‌ها، کوشک‌‏ها و حمام‌‏های عمومی را در پایتخت خود (تبریز) صادر کرد. معماری دوره‏‌ی ایلخانیان دنباله‌ی کهن‌الگوی دوره‌ی سلجوقیان بود؛ اما درنتیجه‏‌ی ساخت چنان بناهای عظیمی، سبک معماری ترکیبی جدیدی پدید آمد.

در زمان سلطنت غازان‌خان، صنعت نساجی در برخی شهرها همچون تبریز و یزد و کرمان رونق گرفت. بازرگانان اروپای غربی، مشتری منسوجات ایرانیان بودند. سلیقه‌‏ی مغولی را تا حدی می‏‌توان در این هنر مشاهده کرد، که در اصل ناشی از حضور هم‌‏زمان ایلخانیان در این دوره است.

موسیقی و نقاشی هم در تاریخ ایلخانیان بسیار رونق گرفت. چندین مکتب مینیاتور ایرانی نیز ایجاد شد. در شهرهای بزرگ، کارگاه‌‏های عمده‏ای از ذوق و سلیقه‏‌ی محلی خود پیروی می‏‌کردند.

زندگی ایرانیان در دوره‌ی ایلخانیان

مردم عادی از ظلم و ستم‏‌هایی که خان‌‏ها و مقامات بر آنان وارد می‌‏کردند در عذاب بودند. آن‏‌ها تحت‌‏فشار مالیات‌‏های سنگین بودند و خشک‌‏سالی و فقر را هم تحمل می‌کردند. اختلاف طبقاتی شدیدی بین اقشار فقیر و غنی وجود داشت. تعدادی از مردم زندگی نسبتاً خوبی داشتند و مابقی با فقر و بدبختی می‏‌زیستند. متأسفانه به‌‏دلیل کنترل‌‏نکردن زادوولد، تعداد فقرا همیشه رو به افزایش بود.

در تاریخ ایلخانیان، فقر و بی‌‏ثباتی بر زندگی بسیاری از مردم سایه گسترده بود. آن‏‌ها به دلایل متعددی مردم را به‌‏سوی تصوف هدایت کردند. مردم خانقاه‌‏های بیشتری ساختند و جامعه‏‌ی صوفیان رشد کرد. مساجد و مدارس به این دلیل شکوفا شدند که منبع درآمد معتبری برای متکلمان (حکمای الهی) بودند.

فساد و پایبندی اندک به اصول اخلاقی باعث رشد فحشا در بین مردم شد. برخی از ثروتمندان، فقرا را وادار به تن‌‏فروشی در فاحشه‌‏خانه‌‏ها می‌‏کردند. برخی از زنان آزاد هم به‌‏دلیل فقر مجبور بودند که در چنین مکان‏‌هایی کار کنند. این مکان‏‌ها را «خرابات» می‏‌نامیدند. خرابات‏‌ها، مالیات ویژه‌‏ای به دولت می‌پرداختند. این مکان‌‏ها در زمان غازان‌خان بسیار فعال بودند.

غازان‌خان برای جلوگیری از توسعه‏‌ی این‌‏گونه مکان‌‏ها، قوانین و مقرراتی تنظیم کرد. به‌طور مثال، صاحبان خرابات اجازه نداشتند زنان را وادار به تن‌‏فروشی کنند یا در صورت تمایلشان به ترک این شغل، نمی‏‌توانستند مانع آن‏‌ها شوند. البته این امر نمی‏‌توانست میزان فاحشگی و قمار و باده‌‏نوشی را در خرابات محدود کند.

در اواخر حکمرانی ایلخانیان بر ایران، استان‏‌های منفک از حکومت مرکزی برای مدت زمانی طولانی هدف هرج‏‌ومرج بودند. با طولانی‌‏ترشدن این سیستم، جنگ و درگیری‌‏های محلی رخ داد، ادارات با نبود نظم و انضباط مواجه شدند و به‌‏موجب بی‌‏ثباتی‌‏ها، وضعیت ناآرامی غالب شد.

نفوذ جهالت، فساد، دورویی و دروغ در همه‏‌ی حوادث رخ‌داده در تاریخ ایلخانیان غالب بود. این امر به‏‌عنوان پیامد حمله‏‌ی مغول‌‏ها، از دوره‌‏ی تیموریان تا به‌‏قدرت‌‏رسیدن صفویان ادامه یافت. ایرانیان برای رهایی از چنین وضعیتی، خواستار وحدت بودند که البته تا زمان صفویان محقق نشد.

دوره‌ی آل مظفر (مظفریان) در پایان دوره‌ی ایلخانان مغول

در واپسین روزهای تاریخ ایلخانیان و پیش از حمله تیمور به ایران، سلسله‏‌ای ایرانی برای مدتی کوتاه زمام امور را در اکثر نواحی جنوبی و گاهی کل ایران (به غیر از خراسان) به دست گرفت. آن‌‏ها آل مظفر یا مظفریان خوانده می‏‌شدند. مظفریان نمی‏‌خواستند ایران به‌‏دستِ تیموریان بیفتد؛ لیکن سرانجام، خود آن‏‌ها به‌‏دستِ لشکریان تیمور کشته شدند و دوره‏‌ی کوتاه حکمرانی‏‌شان به پایان رسید.

پس از اینکه تاریخ ایلخانیان در ایران به پایان رسید، تیمور قتل و غارتی بدتر از چنگیز در ایران به راه انداخت.

پرسش‌های متداول درباره تاریخ ایلخانیان

برای پیدا کردن پاسخ سایر سوالهایتان می‌توانید با ما از طریق بخش دیدگاه‌های همین پست در ارتباط باشید. ما در اسرع وقت به سوال‌های شما پاسخ خواهیم داد.

حکومت ایلخانیان چگونه تأسیس شد؟

تولی‌خان، سردار مغول، برادرش هلاکوخان را برای تصرف ایران فرستاد. هلاکو ایران را فتح کرد و اسماعیلیان و خلافت عباسی را سرنگون نمود. بدین ترتیب، سلسله‌ی ایلخانیان تأسیس شد.

آخرین ایلخان مغول کیست؟

سلطان ابوسعید بهادر خان آخرین ایلخان مغول بود.

ایلخانان چند سال بر ایران حکومت کردند؟

ایلخانان از سال 1256 تا 1356 میلادی، یعنی حدود 100 سال بر ایران حکم‏‌فرمایی کردند.

ایلخان به چه معناست؟

ایلخان به‏‌معنی رئیس ایل است و به شاهان مغول گفته می‏‌شد.

چه بناهایی یادگار دوره‌ی تاریخ ایلخانیان در ایران است؟

گنبد سلطانیه، رصدخانه‌ی مراغه، بازار قدیمی نائین و مقبره‌ی غازان‌خان از بناهای دوره‌ی ایلخانیان در ایران هستند.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
مهارت های ساختن و نواختن ساز عود (بربط)
بعدی
گردشگری مسئولانه و پرهیز از آزار حیوانات
گردشگری مسئولانه و پرهیز از آزار حیوانات

گردشگری مسئولانه و پرهیز از آزار حیوانات

شما در چهارچوب گردشگری مسئولانه تا چه حد در صدد پرهیز از آزار حیوانات هستید؟

نوشته‌های مشابه
مسابقه ایران شناسی ماهانه دستی بر ایران